درهم پرهم خواندنی

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

یک روز پادشاهی همراه با درباریانش برای شکار به جنگل رفتند.

هوا خیلی گرم بود وتشنگی داشت پادشاه و یارانش را از پا در می آورد. بعد ازساعتها جستجو جویبار کوچکی دیدند.پادشاه شاهین شکاریش را به زمین گذاشت، و جام طلایی را در جویبار زد و خواست آب بنوشد ،اما شاهین به جام زد و آب بر روی زمین ریخت.


برای بار دوم هم همین اتفاق افتاد، پادشاه خیلی عصبانی شد و فکر کرد ، اگر جلوی شاهین را نگیرم ، درباریان خواهند گفت: پادشاه جهانگشا نمی تواند از پس یک شاهین برآید ؛ پس این بار با شمشیر به شاهین ضربه ای زد. پس از مرگ شاهین پادشاه مسیر آب را دنبال کرد و دید که ماری بسیار سمی در آب مرده و آب مسموم است.

او از کشتن شاهین بسیار متاثر گشت.

مجسمه ای طلایی از شاهین ساخت.


بر یکی از بالهایش نوشتند :

«یک دوست همیشه دوست شماست حتی اگر کارهایش شما را برنجاند.» روی بال دیگرش نوشتند :

«هر عملی که از روی خشم باشد محکوم به شکست است.»


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۲۰:۴۶
سالار مرادیان




پروکسیما قنطورس یک ستاره کوتوله قرمز با فاصله 4.2 سال نوری از ما و نزدیک‌ترین ستاره به زمین پس از خورشید،. در صورت فلکی قنطورس است


پروکسیما قنطورس جرمی حدود یک هشتم جرم خورشید دارد و چگالی آن 40 برابر خورشید است و درخشندگی بسیار پایینی دارد. این ستاره یک ستاره شراره‌ای است و تغییرات زیادی در قدر ظاهری آن دیده می‌شود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۱۶:۰۷
سالار مرادیان

اگر سرعت نور ناگهان در کیهان 4 برابر میشد کیهان ما چگونه بود؟


وقتی شما با جسمی 1 متر فاصله دارید و فاصله خود را با جسم مربوطه 1 متر اندازه گیری می کنید دلیل این فاصله به این برمی گردد که سرعت نور در کیهان ثابت است و حدوداً برابر با 300 هزار کیلومتر بر ثانیه است


سال نوری مسافتی است که نور یکسال طول می کشد تا آن مسافت را طی کند و به چشم من و شما برسد


وقتی به ماه نگاه می کنید 1 ثانیه طول می کشد تا نور آن به چشم شما برسد و به آن یک ثانیه نوری گفته میشود هرچقدر که فواصل کوچک و کوچکتر میشود، مسافتها زیرمجموعه ای از 1 ثانیه یا میلی ثانیه نوری میشوند بطوری که وقتی با جسمی یک متر فاصله دارید، فاصله شما با آن کسری بسیار بسیار کوچک از ثانیه نوری میشود 


فرض کنید سرعت نور در کیهان 4 برابر بود آنگاه شما ستاره ای که در فاصله 8 سال نوری از شما قرار گرفته است را 2 سال طول می کشید تا نورش به چشم شما برسد. این بدین معناست که شما ستاره مورد نظر را در فاصله 2 سال نوری مشاهده می کردید و چهار برابر به شما نزدیکتر میشد 


ثابت سرعت نور اگر بیشتربود ما جهانی جوان و کوچک را نظاره می کردیم و سن جهان را کمتر محاسبه می کردیم و ممکن بود آسمان شب از تاریکی کمتری برخوردار باشد و همه چیزها را نزدیک و نزدیکتر لمس میکردیم فاصله در کیهان زاییده ناظری است که آن را اندازه میگیرد


اگر ثابت سرعت نور بیشتر بود چون تمام اجسام عالم را نزیک و نزدیک تر درک میکردیم؟ طبق "نسبیت عام اینشتن" سرعت گرانش هم بیشتر می شد و چگالی ماده در عالم از حالت فعلی بسیار بسیار بیشتر می شد و چه بسا جهان نه تنها از انبساط می ایستاد بلکه گرانش می توانست بر انرژی تاریک غلبه و جهان را منقبض کند حتی شاید بشر از فضا سیگنال های تمدنهای احتمالی در کیهان را که به سوی زمین روانه شده اند و هزاران سال بعد به زمین برسد را تابحال دریافت کرده بود و من و شما برای سوالمان که " آیا ما در این جهان تنهاییم یا نه؟" به جواب رسیده بودیم



اما اگر سرعت نور در جهان بیشتر از ثابت فعلی بود من و شما و نیاکانمان  روی زمین متولد نمی شدیم چرا؟

زیرا زمین جهنمی بیش نبود و حیات فعلی در زمین شکل نمیگرفت


       "فاصله تو با اجسام شاید توهمی بیش نباشد" 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۶ ، ۰۴:۵۴
سالار مرادیان


عصر یک روز پاییزی در تفرجگاه بند ارومیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۶ ، ۲۱:۰۱
سالار مرادیان

 


چه بلایی سر نئاندرتال ها آمده است؟

حدود ۴۰۰ هزار سال پیش در سراسر اروپا و غرب آسیا شروع به حرکت  کردند. آنها بطور گسترده برای صدها هزار سال پرسه زدند. سپس حدود ۴۵ هزار سال پیش اتفاقی افتاد. و آن زمانی بود که یک گونه جدید و مهاجم به روی صحنه آمد، هومو ساپینس ها اجداد مستقیم ما! موج هایی از آنها آمدند و گسترش یافتند. قطعه بعدی برای علم مدرن یک راز بوده است. ۵۰۰۰ سال بعد نئاندرتال ها ناپدید شده بودند و هیچکس نمی دانست چرا. اما کشف جدید مارا یک گام به جواب این سوال نزدیک تر می کند.


یک نکته قابل توجه این است که روند انقراض آنقدر پیچیده است که درک انقراض گونه های مختلف امروزه بسیار سخت است چه برسد به اینکه ده ها هزار سال پیش اتفاق افتاده باشد.


نظریه های گوناگونی سر این انقراض وجود دارد. برخی می گویند که اجداد ما آنها را کشته اند برخی دیگر معتقدند که این دو پیوند جسنی میان گونه ای داشته اند. در واقع مقدار کمی از دی ان ای نئاندرتال ها در ژنوم انسان پیدا شده است و این دی ان ای ها در هرکسی که خارج از آفریقا، مکانی که هرگز پای نئاندرتال ها به آنجا باز نشده است وجود دارند. نظریه دیگر این است که که یک اتحاد بین گرگ ها و انسان ها به انسان ها یک مزیت رقابتی نسبت به عموزاده های انسان سان یا هومونین خود داده است.


محققان در دانشگاه کمبریج و آکسفورد این نظریه را مطرح کرده اند. آنها دریافته اند که بیماری های عفونتی ده ها هزار سال قبل تر از چیزی که فکرش را می کردیم بوده است. از آنجا که هر دو گونه انسان سان بوده اند پس انتقال بیماری از یکی به دیگری آسان بوده است. محققان دی ان ای عوامل بیماری زا در فسیل های باستانی انسان ها را بررسی کردند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۶ ، ۲۰:۵۳
سالار مرادیان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۶ ، ۲۱:۵۷
سالار مرادیان

کرد ها فرزندان ایران زمین


 

ایران یعنی سرزمین آریاییان (آریاها). آریا هم به معانی «دوست، با وفا، نجیب» آمده ومیان تاریخ‌دانان تمایل عمومی بر این است که کرد‌ها را بازماندگان اصیل «مادها» بدانند. مادها یکی از اقوام بزرگ آریایی بودند که در نواحی غربی، شمال‌غربی و مرکزی فلات پهناور ایران جای داشتند. جغرافی‌دانان باستان سرزمین مادها را به دو بخش تقسیم می‌کردند: «ماد کوچک» و «ماد بزرگ» . مقصود از ماد کوچک که در واقع بخشی از ماد بزرگ است، «آتروپاتیان» (آتورپاتکان) یا همان آذربایجان است که در گذر زمان به نامهای آذرآبادگان، آذربایگان و سپس در دوره اسلامی آذربایجان تغییر یافت، و ماد بزرگ هم مابقی سرزمین ماد می‌شود.
ایرانیان بی‌آنکه پیشدادیان و کیانیان (پادشاهان دوره اساطیری و حماسی ایران) را از یاد ببرند، مادها را نخستین قوم آریایی می‌دانند که اولین دولت و سلسله تاریخی را در ایران تشکیل دادند. در بیش از ۲۷۰۰ سال پیش مردم «دیااکو» را که از بزرگان دادگر و خوشنام ماد بود، به حکومت برگزیدند. نکته مهم و درخور درنگ اینکه تشکیل دولت ماد به وسیله دیااکو با انتخاب مردم صورت گرفت و نه با زور یا جنگ یا خونریزی یا کودتا.
در زمان نوة دیا اکو یعنی «هو وخشتره» (کیاکسار) مادها بر دولت ستمگر «آشور» در سال ۶۱۲ پ.م چیرگی یافتند و آن را منقرض ساختند و خود قدرت و گسترش بیشتری یافتند. پسر هووخشتره، «آژی دهاک» «آستیاگس» نام داشت و در واقع آخرین پادشاه ماد بود . دختر وی «ماندانا» با شاه پارس‌ها «کمبوجیه یکم» ازدواج کرد و «کوروش» بزرگ حاصل این ازدواج بود.
برخی کوروش را نامی کردی ـ اوستایی می‌دانند: «کوره اوشا». «کور» در کردی یعنی پسر و «اوشا» در اوستایی یعنی شایسته، متین. درنتیجه کوره اوشا یعنی «پسرشایسته و متین» که با مرور زمان به شکل کوروش درآمده است. وی در سال ۵۵۰ پ.م بر نیای مادری خود آژی‌دهاک پیروز شد و حکومت ایران از مادها به هخامنشی‌ها منتقل گشت. هخامنشی‌ها با مادها از یک ریشه و نژاد و فرهنگ مشترک بودند و چندان تفاوتی با هم نداشتند و در واقع انتقال قدرت و دولت از مادها به هخامنشی‌ها، انتقال از خاندان و قومی ایرانی به خاندان و قومی دیگر از ایرانیان بود. پژوهشگران، حکومت هخامنشی را دنباله و مکمل‌ حکومت ماد می‌دانند. پیوندهای ژرف فرهنگی و دلبستگی‌های نژادی و قومی و زبانی میان مادها و پارس‌ها چنان ریشه‌ای و بنیادین و یکی بود که مورخان یونانی همچون هرودوت (سده ۵ پ.م) میان این دو قوم فرقی قائل نمی‌شدند و به جای واژة پارس‌ها (هخامنشیان)، از عنوان ماد (مادها) استفاده می‌کردند و از پادشاهان بزرگ هخامنشی همچون کوروش، داریوش و خشایارشا با عنوان «پادشاه مادها» یاد کرده‌اند. به همین دلیل بود که جنگهای میان ایرانیان و یونانیان در سده پنجم پیش از میلاد ـ در زمان هخامنشیان ـ را جنگهای «مدیک» (مادی) نامیده‌اند.
از بُعد فرهنگی و تمدنی مادها راه را برای پارس‌ها باز و هموار ساختند. پارس‌ها زبان آریایی و الفبای ۳۶حرفی خود را از مردم ماد فرا گرفتند و همین مادها سبب آن بودند که پارس‌ها به جای لوح گلی، کاغذ پوستی و قلم برای نوشتن به کار برند و به کار گیری ستون‌های فراوان در ساختمان‌ توجه کنند. قانون اخلاقی پارس‌ها که در زمان صلح صمیمانه به کشاورزی بپردازند و در جنگ متهور و بی‌باک باشند و نیز اعتقاد به اهوره‌مزدا، سازمان پدرسالاری و برخی قوانین دیگر پارس، همگی ریشه مادی دارد. 
ولایت یا ایالت «کردستان» در واقع بخش کردنشین سرزمین بزرگ ماد است (که امروزه میان ایران، عراق، ترکیه و سوریه تقسیم شده)؛ زیرا سرزمین پهناور ماد صرفا در بردارندة مناطق و شهرهای کردنشین نبوده، بلکه مناطق و شهرهای دیگری نیز جزو خاک ماد به‌شمار می‌آمدند از جمله اصفهان، اراک، ری، کاشان، قزوین و… اعراب مسلمان سرزمین ماد را «جبل» یا «جبال» می‌نامیدند، یعنی کوهستان و نیز آن را «عراق عجم» گفته‌اند. در اینجا شایان ذکر است که عراق واژه‌ای معرّب
(= عربی شده) می‌باشد و اصلش واژة پهلوی Erak (ایراک) با «اِ» کشیده یا همان یای مجهول است که اکنون کردها «عیراق» تلفظ می‌کنند، به قولی مرکب از «er» (آریا) و به قولی «زمین پست»، و پادشاهان ساسانی به کشور ایران «ایرانشهر» (به پهلوی: Eran shatr) می‌گفتند و عراق (سواد) را که پایتختشان «تیسفون» (هفت فرسخی بغداد) در آنجا بود، «دل ایرانشهر» می‌نامیدند.
تقسیم کردستان
از دست رفتن مناطق و شهرهای ایالت بزرگ کردستان از خاک ایران‌زمین را باید از روزگار صفویان یعنی از سده دهم هجریر شانزدهم میلادی به بعد دانست که طی چند مرحله و پس از شکست‌های ایران از عثمانی و عقد یک رشته عهدنامه، ضمیمه امپراتوری عثمانی شد که فهرست‌وار چنین است: شکست ایران در «جنگ چالدران» به سال ۹۲۰ق از عثمانی، سبب از دست رفتن «دیاربکر» و آناتولی شرقی (کردستان ترکیه کنونی) شد؛ پس از «صلح آماسیه» در سال ۹۶۲ق میان ایران صفوی و عثمانی، بخشی دیگر از ایالت کردستان به عثمانی واگذار شد؛ پس از «عهدنامه صلح قصرشیرین» (زهاب) میان ایران صفوی و عثمانی در سال ۱۰۴۹ق بصره، بغداد و بخشی از غرب آن ایالت به عثمانی واگذار شد؛ در سال ۱۲۶۲ق در «عهدنامه دوم ارزنه‌الروم» (ارزروم) که میان حکومت قاجار با عثمانی بسته شد، دولت ایران از دعاوی خود نسبت به «سلیمانیه» و قسمت غربی ولایت «زهاب» صرف‌نظر کرد و این مناطق به عثمانی واگذار شد.
پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸م) که به شکست متحدین (آلمان، عثمانی و…) انجامید، «کنفرانس صلح ورسای» به سال ۱۹۱۹ در فرانسه تشکیل شد. دولت ایران که با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ خسارات و لطمات بسیار دیده بود، تصمیم گرفت نمایندگانی اعزام کند و خواسته‌های خود را به اطلاع دولت‌های فاتح برساند. هیأت نمایندگی ایران به ریاست «مشاورالممالک انصاری» وزیر امور خارجه و به همراهی «ذکاءالملک فروغی» رئیس دیوان‌عالی کشور رهسپار پاریس شد و تقاضای شرکت در جلسات کنفرانس صلح را نمود. دولت انگلستان با پذیرفتن هیأت ایران مخالف بود، با این استدلال که ایران رسما بی‌طرف بوده و در جنگ شرکت عملی نداشته تا بتواند در کنفرانس صلح شرکت کند؛ اما هیأت نمایندگی آمریکا به‌ویژه وزیر خارجه آن «جرج لانسینک» که متوجه حقانیت ایران شده بودند، تلاش‌های بسیاری در مورد پذیرفتن ایران در کنفرانس به کار بردند؛ ولی انگلیسی‌ها شدیدا مخالفت ورزیدند و هیأت ایرانی که از ورود به جلسات کنفرانس ناامید شده بود، تقاضای خود را در جزوه‌ای انتشار داد و برای هیأت‌های نمایندگی عضو کنفرانس فرستاد. از جمله خواسته‌های هیأت ایرانی این بود: سرزمین‌هایی که در طی سده نوزدهم میلادی به زور از ایران گرفته شده است، مسترد گردد. این سرزمین‌ها شامل «ایالات مرو،‌خیوه (خوارزم)، ترکستان، و هفده شهر قفقاز» بود که طی دو دوره جنگهای ایران و روس از ایران جدا شده بود. در مورد غرب ایران هم تقاضا شده بود «ایالت کردستان و موصل و دیاربکر» ضمیمه خاک ایران گردد و «رود فرات» سرحد غربی ایران شناخته شود. بر اثر مخالفت دولت انگلستان، کنفرانس صلح ورسای به تقاضاهای دولت ایران ترتیب اثر نداد، لذا مأموریت این هیأت با شکست مواجه گردید.
نکته مهم اینکه پس از پایان جنگ جهانی اول و شکست و فروپاشی امپراتوری عثمانی، و نفوذ دولت‌های استعمارگرـ به‌ویژه انگلستان‌ـ در آن، برخی سیاستمداران و مستشاران نظامی و حتی نویسندگان معروف پیشنهاد نمودند که مناطق کردنشین حوزه عثمانی بنا بر اشتراکات نژادی، تاریخی، فرهنگی، زبانی… به کشور ایران الحاق شوند. این پیشنهاد سخت مورد مخالفت دولت‌های استعمارگر قرار گرفت. علت مخالفت هم این بود که با پیوستن دوباره کردها به سرزمین تاریخی خود یعنی ایران، ‌این کشور با دارا بودن این قلمرو سرزمینی وسیع و پرجمعیت، به‌سرعت به یک قدرت توانمند منطقه‌ای و حتی در صورت مساعد شدن شرایط، به یک قدرت بین‌المللی تبدیل خواهد شد. از همین روی،‌از درون عثمانی کشورهای عراق، سوریه، اردن و… را پدید آوردند و امپراتوری عثمانی هم در نهایت به سال ۱۹۲۳ منقرض گشت و بدین ترتیب کردان قلمرو عثمانی میان سه کشور جدید عراق، ترکیه و سوریه تقسیم شدند. دولت‌های استعمارگر، تشکیل کشورهای کوچک در خاورمیانه و ایجاد بحران و تنش را در این مناطق، سیاست و راهبرد خویش قرار دادند؛ زیرا مهار کشورهای کوچکتر و استثمارشان آسان‌تر بود. این تغییرات و جابجایی‌ها، سرنوشت اقوام و ملتهای خاورمیانه را تغییر داد که اوضاع نابسامان و پر رنج و درد کنونی حاصل آن
است.
هدف نگارنده این نوشتار که خود ایرانی کُرد است، پاسخی به آن کسانی است که بر طبل جدایی و استقلال و ملت سازی جعلی می‌کوبند. قوم بزرگ کرد یکی از اقوام ملت کهنسال ایران است. کردستان تکه‌تکه شده فرزند خلف مادر ایران‌زمین است، اگر مادر بر سر فرزند نباشد، فرزند هم آسیب خواهد دید و هم سرگردان و ویلان خواهد شد. ایران به مانند آب است و اقوام ایرانی به مانند ماهی‌اند و ماهی بی آب هرگز زنده نخواهد ماند. درست است که بنا بر حوادث و دلایلی که شرحش گذشت، اکنون کردها از لحاظ جغرافیای سیاسی در یک کشور واحد نیستند، اما باید دانست که از لحاظ جغرافیای طبیعی، تاریخی و فرهنگی، همه کردها متعلق به ملت ایران تاریخی و کهن‌اند. جالب اینکه امروزه مبدأ گاهشماری و تقویم کردهای جهان بر مبنای تشکیل حکومت ماد است،‌یعنی بیش از ۲۷۰۰ سال پیش در فلات ایران توسط دیا اکو. از دیگر پیوندهای فرهنگی باید از زبان کردی یاد کرد که از زبان‌های کهن و باستانی ایران است و محققان آن را بازمانده یا ادامه زبان مادها می‌دانند. همچنین باید از جشن ملی نوروز و جشن آتش و دیگر جشنهای ایرانی یاد کرد که میان کردها و دیگر اقوام ایرانی مشترک است و کردها در بزرگداشت و پاسداشت آن اهتمام و توجه خاص دارند. دیدگاه و پیشنهاد ما این است که همه اقوام ایرانی به دامان مادر خویش بازگردند؛ ‌زیرا تنها در این صورت است که می‌توانند به مخالفان و دشمنانشان در منطقه وجهان، پاسخ معقول و مُسکت دهند و بگویند که ما در پی بازگشت به آغوش مادریم و خواستار اتحاد و بزرگ شدنیم و نه در پی‌تجزیه و کوچک شدن. همگان بدانند هرکجا که کرد بوده و هست، آنجا«ایران زمین» است، و ایران سرزمین اول و آخر آنهاست. 

Email this page

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۶ ، ۰۸:۵۹
سالار مرادیان
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۴:۰۹
سالار مرادیان
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۷:۵۲
سالار مرادیان



⭕️اختلال  دیسمورفیک⭕️


نوعی اختلال روانی است که در آن ، فرد به شدت نگران یک نقص خیالی یا بسیار کوچک در بدن خود می شود و دایما به آن فکر می کند.


این نقص معمولا خیالی است، اما اگر نقص فیزیکی واقعا وجود داشته باشد، افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک آن را به شدت بزرگ خواهند کرد.


برای این که فرد رسما مبتلا به این اختلال اعلام شود ، باید شدت تفکر درباره نقص های جسمی آنقدر شدید باشد که باعث نابسامانی در عملکرد اجتماعی، شغلی و یا سایر زمینه های زندگی شود. 


💯اکثر افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک ناراحتند که :

1⃣اجزای صورتشان زشت است،

2⃣در صورتشان عدم تقارن وجود دارد

3⃣موهایشان می ریزد

4⃣جوش های صورت،

5⃣چین و چروک ،

6⃣جای زخم،

7⃣رنگ های غیرعادی پوست ؛

8⃣موهای زیادی که روی صورتشان وجود دارد

آنها را زشت کرده اند.


✖️سایر اشتغالات ذهنی عبارتند از حالت بدن ، نارضایتی از اندام های خاص مثل سینه ها، باسن و فالوس.



🔶مانند دیسفورمی ماهیچه‌ای:

فرد همیشه به این موضوع می‌اندیشد که بدن او بیش از اندازه کوچک است یا به اندازه‌ی کافی عضلانی نیست.

این اسپسیفایر را حتی هنگامی که نگران سایر جنبه‌های بدنش هست نیز می‌توان به کار برد که معمولا نیز همین طور است.



⛔️افراد مبتلا به این اختلال از نقص های ظاهری خود خجالت می کشند و درباره آنها فقط با عبارات کلی حرف می زنند (دقیقا نمی گویند از چه چیزی ناراحتند) و ممکن است همیشه از خود با عنوان "زشت" یاد کنند .


همچنین این افراد ممکن است به نقص های خود وسواسی شوند و ساعت ها در مقابل آیینه بایستند و ظاهرشان را مرتب کنند.

مثلا موهایشان را مدام مرتب کنند .

ممکن است رژیم غذایی بگیرند تا لاغر شوند و لاغر بمانند در حالی که شاید واقعا لاغر باشند .

 

🚫این گونه فعالیت ها معمولا به رنج فرد می افزایند.

افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک درباره ظاهر خود باورهای غلط ایجاد می کننددو کاملا متقاعد هستند که افکار آنها صحیح و درست است.


☑️البته این بستگی به بینش خوده فرد هم دارد : 


🔹به همراه بینش خوب یا متوسط:

فرد می‌داند و می‌پذیرد که باورهایش درباره‌ی نقص‌های بدنی قطعا یا احتمالا واقعیت ندارند.


🔹به همراه بینش ضعیف:

فرد فکر می‌کند که باورهایش درباره‌ی نقص‌های بدنی احتمالا واقعی و درست است.


🔹بدون بینش و به همراه باورهای دیلوژنال: 

فرد بر این باور است که باورهایش درباره‌ی نقص‌ و عیب‌های ظاهری واقعیت دارند.


❌در نتیجه ، دایما به جراحی زیبایی می اندیشند تا "نقص های" خود را برطرف کنند.


مطالعه افرادی که جراجی پلاستیک می کنند نشان می دهد که 9.1 درصد آنها به اختلال بادی دیسمورفیک مبتلا هستند.


💯 40 درصد متقاضیان جراحی زیبایی، که هیچ نقصی ندارند یا نقص آنها بسیار کوچک است، به اختلال بادی دیسمورفیک مبتلا هستند.


📌دلگرمی از سوی دیگران و تلاش خود افراد مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک برای نفی افکار منفی نمی تواند این عقاید را عوض کند و افراد مبتلا به این اختلال در وضعیت بدتری قرار می گیرند که ممکن است

🔺افسردگی عمده،

🔺اضطراب،

🔺فوبی اجتماعی،

🔺خود-زنی عمدی

🔺اقدام به خودکشی

را همراه بیاورد.


علاوه بر آن نوجوانان مبتلا به اختلال بادی دیسمورفیک در مدرسه و شغل خود نابسامانی عملکردی شدیدی پیدا می کنند و مطالعات نشان می دهد که نرخ اقدام به خودکشی آنها به 45 درصد می رسد.


❌نمونه هایی از موارد شدید بیماری ❌


🔶فردی که از چهره خود نفرت دارد و فکر میکند این صورت برای او نیست و اقدام به رساندن آسیب های شدید ماننده سوزاندن صورت یا خط انداخت روی آن میکند 


🔷نمونه دیگر فردی هست که از دست خود متنفر است و احساس میکند این دست یک بار اضافی است و فقط جلوی انجام کارهایش را گرفته درنتیجه تلاش میکند تا دست خود را قطع کند



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۷:۲۵
سالار مرادیان